12 تعریف از بازاریابی که هر فردی باید بداند!

بازاریابی چیست؟  امروزه بازاریابی طبق سلیقه های متفاوت و بر اساس تنوع مخاطب، پلتفرم رسانه ، و تجارت در بازار پویای معاصر تعریف می شود.با این حال تعاریف متعددی در خصوص مارکتینگ مطرح شده است که در این مقاله به آنها اشاره می کنیم . نکته قابل توجه این است که بازاریابان ، مارکتینگ را بسته به نوع تجارتشان تعریف می کنند. پس تفاوت های موجود در تعاریف تا حدودی منطقی می باشد. در این مقاله 1۲ تعریف از بازاریابی را که توسط متخصصان این رشته ارائه شده است  را مشاهده می کنید.

مرتبط بخوانید:برندینگ (Branding) یا برندسازی چیست؟

تعاریف بازاریابی

در ادامه از تعاریف ارائه شده توسط انجمن بازاریابی آمریکا (AMA) و دکتر فیلیپ کتلر ، نویسنده مدرسه بازاریابی کلاسیک شروع می کنیم و سپس به ترتیب حروف الفبا تعاریف دیگر را بررسی می کنیم.

1. طبق تعریف انجمن بازاریابی آمریکا (AMA) ، بازاریابی یا همان مارکتینگ مجموعه از فعالیت هاست که توسط موسسات مرتبط برنامه ریزی شده است . این فعالیت ها شامل پروسه ی تولید، برقراری ارتباط ، ارائه دادن و تبادل پیشنهادات است که هدف آن ایجاد ارزش های مشترک در مشتریان ، شرکا، و در نهایت جامعه می باشد.

2. دکتر فیلیپ کتلر بازاریابی را « ترکیب علم و هنر مکاشفه، تولیدو ارائه ارزش ها برای ارضای نیازهای بازار هدف به هدف سود کردن» تعریف می کند. بازاریابی نیازهای برطرف نشده ی جامعه را شناسایی می کند. پس از شناسایی آن ها را بررسی می کند و پس از بررسی پتانسیل سود دهی آن سعی می کند که راه های برطرف کردن آن نیاز را خلق کند. همچنین علم بازاریابی مشخص می کند که فعالیت شرکت مورد نظر در کدام زمینه سود ده و مفید است. و در نهایت کیفیت محصولات و خدمات را برای سوددهی و بهره وری بیشتر ارتقا می دهد.

3. مارکتینگ مجموعه ای از پیام ها و یا اقداماتی است که که منجر به خلق مجموعه ای از پیام ها و یا اقدامات دیگر می شود. (جی بایر- رئیس و مشاور ارشد شرکت Amber Naslund of The Now Revolution )

4. بازاریابی در تعریف سنتی خود وسیله ای برای برقراری ارتباط و انتقال ارزش ها به مخاطبان به هدف فروش محصولات یا خدمات می باشد. با این حال پس از ظهور رسانه های دیجیتال ، علی الخصوص شبکه های اجتماعی و تکنولوژی های نوین ، مارکتینگ بیشتر به معنای برقراری ارتباط عمیق ترو هدفمند تر شرکت ها با مشتریان است .دنیای پراکنده ی رسانه ها در عصر حاضر فعالیت های بازاریابان را برای جذب مشتری به طور افزاینده ای پیچیده تر کرده است .اما در عین حال فرصت های جدیدی نیز برای پیشرفت مهیا کرده است.)جولیو بارلی ، معاون بخش تجارت الکترونیکی شرکت Fairway Market ‌)

بازاریابی، بازاریاب فضای مجازی
تعاریفی از بازاریابی
بازاریاب فضای مجازی

5.مارکتینگ یا بازاریابی شامل تحقیق، هدف گذاری ، برقراری ارتباطات( تبلیغات مستقیم و غیر مستقیم) و اغلب اوقات روابط عمومی است. مارکتینگ به هدف فروش همانند شخم زدن برای کاشت بذر است. یعنی بازاریابی مخاطب را برای خرید محصول و یا دریافت خدمات آماده می کند. (ماری الن بیانکو، مدیر مارکتینگ و ارتباطات شرکت Getzler Henrich )

6.بازاریابی تبادل مداوم ارتباطات با مشتریان با هدف اطلاع و ایجاد یک رابطه تمام وقت می باشد. تمام وقت بودن این رابطه حائز اهمیت است ، چرا که اعتماد در یک رابطه تمام وقت بلند مدت به وجود می آید. و با اعتماد هم تولید کنندگان محصولات با کیفیتی تولید می کنند و هم مصف کنندگان از استفاده از آن محصولات به اندازه شما به وجد می آیند. و مشتریان شما به به طرفداران و مبلغان شما و در نهایت به دوستانتان تبدیل می شوند. بازاریابی یکی از بهترین راه های فهمیدن علایق مشتریانتان می باشد . مارکتینگ به شما کمک می کند تا بفهمید که مشتریانتان به کدام قسمت برند کسب و کار شما علاقه مند هستند و آنها را در پروسه ی کاری تان سهیم می کند. همچنین بهترین فایده ی بازاریابی این است که بین شما و مشتریانتان یک رابطه دوستانه قوی ایجاد می کند.( رنه بلاجت، مدیر اجرایی و موسس شرکت Magic Sauce Media)

7. پروفسور فیلیپ کتلر بازاریابی را « برطرف کردن نیازهای مشتریان به هدف فروش و سود » تعریف کرد. برای من مارکتینگ چیزی فراتر از برقراری ارتباط صرفا در حوزه ویژگی ها محصول است . بازاریابان مسئول تمام نیاز های مشتریان هستند. این نیاز ها در حوزه های مختاف، متفاوت است و بازاریابی و بازار یاب ها وظیفه دارند که این نیاز ها را بشناسند و بسته به نوع آنها ، آن ها را برطرف کنند.( توبی بلومبرگ، نویسنده وبلاگ Bloomberg Marketingو Diva Marketing)

8. بازاریابی یک نوع استراتژی برای موفقیت در کسب و کار است . اگر مارکتینگ به طور صحیح و طبق اصول انجام شود ،نتیجه آن ارزش گذاری ،ورود به بازار ، و برندسازی ،هویت بخشی به تجارت و نشان دادن تجارت به جهان است. ولی اگر اصولی و درست نباشد یک فهرست بی پایان از تبلیغات و کار های نا تمام است که هیچ سرانجامی ندارد . بازاریابی در قرن ۲۱ باید عمدتا – و نه کاملا- در راستای اهداف شرکت پیش برود و و قابل اندازه گیری و حساب رسی باشد. اگر بازار یابی به طور فوق العاده و کاملا حرفه ای انجام شود ، نتیجه آن درخشش شرکت و رشد بی نظیر و حیرت انگیز در مدت زمان کوتاه خواهد بود. به طوری که بخش مارکتینگ یک شرکت به یک شرکت مجزا تبدیل خواهد شد و اهداف و فرهنگ مختص به خود را خواهد داشت.( مت بلومبرگ – رئیس و مدیر اجرایی شرکت ‌Bloomberg )

9. بازاریابی پروسه تبدیل نیاز های مشتریان به درآمد برای شرکت است . (مارگ بارگز-دستیار مدیریتی شرکت Blue Focus Marketing )

10. مارکتینگ در وهله اول به معنای برندسازی و هویت سازی است.در مرحله بعدی شما باید مردم را قانع  کنید که برند شما بهترین برند در این زمینه است و سپس ارتباطات خود را با مشتریان حفظ کنید.( مارجوری کلیمن- مدیر اجرایی شرکت تبلیغاتی clayman)

11. مارکتینگ یا بازاریابی شناسایی و رفع نیاز های مشتریان است.( اندرو کوهن، رییس A Team )

12. برنامه های بازاریابی در راستای اهداف تجاری شرکت شکل می گیرد.  با این حال ، به طور کلی برنامه های مارکتینگ در جذب منابع ارزشمند و توجه مشتریان، اعتماد و سرمایه های آنان برای کسب در آمد خلاصه می شود. بازاریابی در حالت کلی پروسه ی دریافت محصولات یا خدمات از یک شرکت و تحویل آن به دست مشتری نهایی از طریق ابزار های مارکتینگ می باشد. اهداف تجاری ، بازار هدف ، تکنیک های بازاریابی و ابزار آن مواردی هستند که استراتژی شما را تشکیل می دهند. بازاریابی وظیفه دارد که در تمام پروسه خرید مشتریان یعنی تحقیق درمورد محصولا یا خدمات ، معامله، خرید ، خدمات پس از فروش ( از جمله پشنیبانی  یا عودت ) دخالت کند و آن ها را بهینه تر کند. 

منبع: پنتا زوم

تعریف بازاریابی چیست؟ (تعریف مارکتینگ)

تعریف بازاریابی چیست؟ (تعریف مارکتینگ)

«۳۲ کلمه شد. در ۳۲ کلمه توانستیم تعریف بازاریابی را خلاصه کنیم.»

این‌ها جمله‌های رابرت لوش (Robert Lusch) رییس کمیته تعریف بازاریابی در انجمن بازاریابی آمریکا (AMA) پس از تلاش‌های طولانی و بی‌وقفه برای ارائه‌ی تعریف بازاریابی نوین در سال ۲۰۰۴ است.

این نوع حساسیت و حتی گزارش از تعداد کلمات، نشان می‌دهد که تعریف یک واژه و به طور خاص، تعریف مدیریت بازاریابی تا چه حد می‌تواند مهم و حیاتی باشد.

این کار باعث می‌شود دقیقاً بدانیم به دنبال چه باشیم و چه چیزهایی را از اولویت یادگیری خارج کنیم.

بازاریابی (Marketing) واژه‌ای چنان گسترده است که مباحث بسیار گسترده و متنوعی را پوشش می‌دهد (چنان‌که پیش از این گفته‌ایم، به چنین اصطلاحاتی، Umbrella-term یا واژه‌های چتری می‌گویند).

در مورد چنین واژه‌هایی، تعریف مناسب، اهمیت مضاعف پیدا می‌کند.

 بازاریابی

بازاریابی چیست؟ بررسی مفهوم بازاریابی

به همان اندازه که در تاریخچه بازاریابی، شاید تغییر و تحول بوده و هستیم، تعریف مارکتینگ و بازاریابی هم، پیوسته دچار تحول و دگرگونی شده است.

در اینجا پنج تعریف را با هم مرور می‌کنیم (اگر حوصله‌ی خواندن همه‌ی تعریف‌ها را ندارید، مستقیم به سراغ تعریف بازاریابی کاتلر بروید):

  • تعریف انجمن اساتید بازاریابی آمریکا از بازاریابی (۱۹۳۵)
  • تعریف بازاریابی توسط انجمن بازاریابی آمریکا (۱۹۸۵)
  • تعریف بازاریابی توسط انجمن بازاریابی آمریکا (۲۰۰۴)
  • تعریف بازاریابی توسط انجمن بازاریابی آمریکا (۲۰۰۷)
  • تعریف بازاریابی از دیدگاه فیلیپ کاتلر

بعد از مرور تعریف های بازاریابی، به پاسخ دو سوال هم می‌پردازیم:

  • جایگاه برندسازی و تبلیغات در تعریف بازاریابی کجاست؟
  • آیا فروش را هم زیرمجموعه بازاریابی در نظر می‌گیرند؟

تعریف بازاریابی (انجمن اساتید بازاریابی)

نخستین تعریف مارکتینگ یا بازاریابی به شکل رسمی توسط انجمن اساتید بازاریابی آمریکا ارائه شد.

آن‌ها بازاریابی را در سال ۱۹۳۵ چنین تعریف کردند:

 

بازاریابی اجرای فعالیت‌هایی در فضای کسب و کار است که جریان کالا و خدمات را از تولیدکننده به سمت مصرف‌کننده هدایت می‌کند.

همان‌طور که می‌توانید حدس بزنید، این تعریف تحت تأثیر بازار کالا و خدمات در اوایل قرن بیستم است. بازاری که بخش عمده‌ی آن را کارخانجات تشکیل می‌دادند و پس از این‌که محصول از خط تولید خارج می‌شد، بازاریابی باید آن را به سمت بازار مصرفی هدایت می‌کرد (به زبان خودمان باید بگوییم: Push می‌کرد و سعی می‌کرد زودتر کالا و محصول به مصرف برسد).

تعریف بازاریابی (انجمن بازاریابی آمریکا – ۱۹۸۵)

حدود نیم قرن، تعریف انجمن اساتید بازاریابی آمریکا، در کتاب‌ها و مقاله‌ها نقل می‌شد و به عنوان تعریف استاندارد بازاریابی پذیرفته شده بود.

انجمن بازاریابی آمریکا در سال ۱۹۸۵ تعریف جدیدی از بازاریابی را ارائه کرد:

بازاریابی یکی از وظایف سازمانی و مجموعه‌ای از فرایندهای مرتبط با خلق ارزش، اطلاع‌رسانی درباره‌ی آن ارزش و تحویل آن به مشتریان است.

بازاریابی هم‌چنین مدیریت ارتباط با مشتریان را، به شکلی که منافع سازمان و ذی‌نفعان آن را تأمین کند، شامل می‌شود.

پنجاه سال گذشت تا در اواخر قرن بیستم، مفهوم ارزش و ارزش آفرینی، در فضای مدیریت و بازاریابی جایگاه خود را یافت.

اصطلاح مشتری هم جای مصرف کننده را گرفت و ارتباط با مشتری معنا پیدا کرد (با خواندن این تعریف، می‌توانید حس کنید که رقابت، در آن‌ سال‌ها به تدریج معنا پیدا کرده است).

تعریف بازاریابی (انجمن بازاریابی آمریکا – ۲۰۰۴)

 

بازاریابی فرایند برنامه ریزی و اجرای فعالیت‌های مربوط به شکل‌گیری، قیمت گذاری، ترویج و توزیع ایده‌ها، کالاها و خدمات است؛

به شکلی که در تبادلات انجام شده، اهداف فردی و سازمانی تأمین شوند.

شاید بتوان گفت کلمه‌ی کلیدی تعریف در سال ۲۰۰۴، ایده است.

البته به جای واژه‌ی تولید هم از اصطلاح شکل گیری (Conception) استفاده شده و قیمت گذاری هم در تعریف جای خود را پیدا کرده است.

باز هم تشخیص این نکته دشوار نیست که توسعه دنیای دیجیتال، باعث شد که در کنار واژه‌های کالا و خدمت، واژه‌ی ایده هم به فضای مارکتینگ راه پیدا کند.

تعریف بازاریابی (انجمن بازاریابی آمریکا – ۲۰۱۳)

تعریف زیر، جدیدترین تعریف بازاریابی است که در سال ۲۰۰۷ ارائه شد و ۲۰۱۳ هم پس از بازنگری و بررسی مجدد، هم‌چنان مورد اتفاق نظر بود (منبع):

Marketing is the activity, set of institutions, and processes for creating, communicating, delivering, and exchanging offerings that have value for customers, clients, partners, and society at large.

بازاریابی مجموعه‌ی نهادها، فعالیت‌ها و فرایندهایی است که به خلق، ارتباط [اطلاع‌رسانی و کسب اطلاع]، تحویل و تبادل پیشنهادها (Offerings) مربوطند.

مبادله‌هایی که برای مشتریان، کارفرما، شرکا و در مقیاس بزرگتر، جامعه، ارزشمند محسوب می‌شوند.

آخرین تعریف انجمن بازاریابی آمریکا – که هنوز هم همان تعریف مورد اشاره و استناد قرار می‌گیرد – دو نکته‌ی کلیدی را در خود دارد:

نکته‌ی اول، استفاده از اصطلاح پیشنهاد (Offering) است.

بعد از این‌که در کنار واژه‌ی کالا، واژه‌ی خدمت هم قرار گرفت، اصطلاح محصول (Product) متولد شد. به نظر می‌رسد که پس از توسعه دنیای دیجیتال و عرضه‌ی امکانات جدیدی که به سادگی نمی‌شد آن‌ها را کالا یا خدمت نامید، دنیای بازاریابی اصطلاح پیشنهاد (Offering) را ترجیح می‌دهد.

شاید نمودار زیر، این بحث را شفاف‌تر کند:

بیایید به یک مثال فکر کنیم. آیا شما در گفتگوهایتان جمله‌ی «من از خدمات اینستاگرام استفاده می‌کنم» را به کار می‌برید؟

احتمالاً حتی در ذهن‌تان هم چنین تصویری از اینستاگرام ندارید (خدماتی که ارائه می‌شود و من استفاده می‌کنم).

ما معمولاً می‌گوییم: اینستاگرام داری؟

یا می‌گوییم: توی اینستاگرام هستی؟

این نوع ارزش آفرینی، با آن‌چه به شکل سنتی به عنوان کالا و خدمت (= محصول) می‌شناختیم، تفاوت دارد.

به همین علت، به نظر می‌رسد کارشناسان بزرگ بازاریابی جهان، به نتیجه رسیده‌اند که اصطلاح پیشنهاد (Offering) جامع‌تر از اصطلاحات پیشین است.

نکته‌ی دومی که حتماً به آن توجه کرده‌اید، توجه به نقش کسب و کارها در سطح کلان جامعه است. این نکته، به مباحثی مانند مسئولیت اجتماعی شرکت‌ها و در شکل کلی‌تر، نگرش سیستمی اشاره دارد.

تعریف بازاریابی کاتلر

اگر حوصله‌ی جزئیات تعریف‌های آکادمیک را نداشته باشید، می‌توانید تعریف کاتلر از بازاریابی را بخوانید و به خاطر بسپارید.

تعریفی ساده و زیبا که می‌توان آن را کمی عملیاتی‌تر هم دانست.

فیلیپ کاتلر که کتاب مدیریت بازاریابی او، یک منبع و مرجع معتبر جهانی برای آموزش بازاریابی است، بازاریابی را به صورت زیر تعریف می‌کند:

بازاریابی، دانش و هنر کشف، خلق و ارائه‌ی ارزش،

با هدف تأمین نیازهای یک بازار هدف، هم‌زمان با کسب سود است.

بازاریابی، نیازها و خواسته‌های تأمین نشده را تشخیص می‌دهد؛

بازارِ آن‌ها را تعریف کرده، حجم این بازار را اندازه گیری و سود بالقوه‌اش را برآورد می‌کند.

مشخص می‌کند که کدام بخش از بازار را می‌تواند بهتر تأمین کند؛

و سپس محصولات و خدمات مناسب را طراحی و ترویج می‌کند.

جایگاه برندسازی و تبلیغات، در تعریف بازاریابی کجاست؟

برای کسانی که علاقه و تعصب ویژه روی برندسازی و تبلیغات دارند، ممکن است این سوال پیش بیاید که چرا در تعریف بازاریابی،‌ اشاره‌ای به این دو حوزه‌ی مهم نشده است.

در پاسخ باید گفت: در این‌که برندسازی و تبلیغات، زیرمجموعه‌ی مدیریت بازاریابی است، تردیدی نیست.

اما این دو مفهوم زیر عنوان Communicating (ارتباط و ارسال پیام) جا گرفته‌اند. به عبارت دیگر، تبلیغات و برندسازی، از جنس برقراری ارتباط با مشتری (یا بازار هدف) و ارسال پیام درباره‌ی ویژگی‌های کسب و کار، محصولات آن و نیز پیشنهادهای ارزشمند برای مشتری است.

آیا فروش زیرمجموعه مارکتینگ محسوب می‌شود؟

گاهی اوقات، اصطلاح بازاریابی (یا مارکتینگ) چنان به شکل عمومی مورد اشاره قرار می‌گیرد که فروش را هم شامل می‌شود.

اما اگر بخواهیم دقیق باشیم، بهتر است فروش (Selling) را جدای از بازاریابی (Marketing) در نظر بگیریم.

در کتاب‌های بازاریابی هم، معمولاً اگر اشاره‌ی مختصری به فروش می‌شود، بیشتر بحثِ سیستم فروش است و نه فروشندگی.

کاتلر هم در کتاب بازاریابی خود با حجم بیش از هشتصد صفحه، بحث فروش را صرفاً به عنوان یک موضوع فرعی در انتهای فصل Communication مطرح کرده و اگر اشارات او به سیستم فروش را جدا کنیم، اشاره‌های بسیار محدودی به بحث فروش شخصی و آموزش فروش در کتاب او باقی می‌ماند.

بنابراین به نظر می‌رسد بهتر است فروش و فروشندگی را بیشتر زیرمجموعه‌ی مذاکره فرض کنیم تا مدیریت بازاریابی.